سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)

ساخت وبلاگ
میم حجریگفت بهلول آن یکی درویش را:«چونی ای درویش واقف کن مرا؟»گفت:«چون باشد کسی که جاودانبر مراد او رود کار جهانسیل و جوها بر مراد او رونداختران زان سان که خواهد آن شوند معنی تحت اللفظی:وضع درویش چنان استکهچه سیل جاری شود و همه چیز را با خود ببرد و چه جویبار جاری باشد و برای تهیه آب آشامیدنی و آبیاری باغ و کشتزار به خدمت گرفته شود،فرقی برایش ندارد.حتی سمت و سوی سیر اختران که سرنوشت افراد بشری را رقم می زنند،بر مراد او ست.سؤال این است که منظور درویش از رضایت خاطر مطلق چیست؟چگونه می تواند سیل و جویبار و سمت و سوی سیر ستارگان برای کسی به یکسان مثبت باشد.مثلا در صورت جاری شدن سیل، درویش دیگر نمی تواند زیر پل بخوابد و شب را سحر کند. پاسخ به این پرسش را درویش در ابیات بعدی می دهد:۲ زندگی و مرگ سرهنگان اوبر مراد او روانه کو به کوهر کجا خواهد فرستد تعزیتهر کجا خواهد ببخشد تهنیتسالکان راه هم بر گام اوماندگان از راه هم در دام اوهیچ دندانی نخندد در جهانبی رضا و امر آن فرمان‌روان.»معنی تحت اللفظی:حیات و ممات سرهنگان خدا هم بر وفق مرادش است.خدا هرچه دلش خواست، می کند:به جایی تعزیت می فرستد و به جای دیگر تهنیت. هم سالکان راه بر گام خدا می روند و هم از راه ماندگان در دام خدا گرفتار می مانند. بدون رضایت الهی کسی در جهان نمی خندد تا دندان هایش دیده شوند. دلیل تئوریکی بی تفاوتی مثبت مطلق درویش،بی اختیاری او و مختاریت مطلق خدا ست.وقتی کسی هیچکاره و هیچواره باشد،بر سر دو راهی زیر قرار می گیرد:یااکتیو می شود تا نظم حاکم را بر هم زند و طرح نو در اندازد.ویاپاسیو (منفعل) مطلق می ماند و به تمکین و تسلیم تن در می دهد.درویش شق دوم را انتخاب کرده است.مشخصه مهم درویشپاسیویته (انفعال) و اوبژکتیویته (چی سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 77 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 17:23

میم حجریکشتن مردی که آماده مردن باشد،بسیار دشوار است.اوشوعجب عقلی اوشو دارد. کشتن خری که خودش حاضر به یراق برای مردن است،چه دشواری ئی دارد؟ دشواری کشتن زمانی پدید می آید که حریف دست به مقاومت بزند و ورق را برگرداند و دشنه بر شکم قاتل فرو شود.اصلا کشتن چنین انسانی بی معنی است.اوشو وقتی کسی داوطلب مردن است.کشتن او برآوردن آرزوی قلبی او ست.کمک به همنوع است.مگر کمک به همنوع بی معنی است؟ کارگردان لهستانی فیلمی در رابطه با حریفی دارد که پول کلان می دهد تا ترورش کنند.همان کارگردانی که فیلم های تحت عنوانسه رنگقرمزسه رنگآبی... دارد تو میتوانی کسی را بکشی که باتو می جنگددراین صورت کشتن معنا می یابد.اوشو حتما نباید کسی را بتوانی بکشی که با تو می جنگدخود تو هم می توانی کشته شویو معنی معنایافتن کشتن را دریابی و در (گوهر) یابیهالی وود فیلمی خنده دار با دو هنرپیشه بسیار معروف در این زمینه دارد.حریفی قصد خودکشی دارد،کهآدمکشی از در وارد می شود. پایان + نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 16:29 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 84 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 17:23

هیئت تحریریه کلکتیوبرگردان شین میم شین۵ حیات فکری و فرهنگی سهم مهمی در تشکیل شعور جامعتی و فردی زحمتکشان و در فرم یابی شخصیت سوسیالیستی آنان ادا می کند.۶ ضمنا فونکسیون های شعورساز و ایده ئولوژی ساز و هومانیستی هنر و ادبیات سوسیالیستی و علایق هنری از میدان وسیعی برخوردار می شوند.۷ آموزش و پرورش همه جانبه، تخصص یابی مستمر و شرکت اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی) در حیات فرهنگی به طرز روز افزونی به مشخصه تعین کننده بسیاری از شهروندان و کل کلکتیوهای جامعه سوسیاللستی مبدل می شوند. مراجعه کنید به جنبش سوسیالستی کار کردن، یاد گرفتن و زیستنجنبش «کار، آموزش و زندگی سوسیالیستی»جنبش کار کردن، یاد گرفتن و زیستن سوسیالیستی۱http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9248۲http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9264۳http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9280پایان۸ بخش های مهم حیات فکری و فرهنگی را اقدامات زیر تشکیل می دهند:الف کارهای هنری خلقب تزیین هنرمندانه و فرهنگمندانه محیط زیست.پ کوشش در حوزه های علمی و فنی، مثلا مدل سازی، پژوهش، کار دستی، جمع آوری مثلا گلها، نباتات، پروانه ها و غیره، تشکیل چیزهای مختلف و آزمایش. ت همنشینی سوسیالیستیث حفظ و تداوم و توسعه آداب و رسوم و عادات هنری۹ توسعه حیات فکری و فرهنگی حتی در تربیت کودکستانی و مدارس ابتدایی نقش مهمی بازی می کند. ۱۰ حیات فکری و فرهنگی در مدارس، سازمان های پیشاهنگی و سازمان جوانان آزاد آلمان (اف دی ید) در دبیرستان و در نمایشگاه هایی مثلا تحت عنوان اساتید فردا و جنبش مهارت های جوان تداوم کسب می کند.۱۱ به ویژه کار فرهنگی سندیکاها در کارخانجات و در تأسیسات فرهنگی سندیکاها از اهمیت شایانی برخوردار اند. مراجعه ک سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 100 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 17:23

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت دهم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)بخش دومما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!۱شقاوت برهنه نشاندش، چو سیرنه بارش رها کرد و نه بارگیرفشاندش قضا بر سر از فاقه خاکمشعبد صفت، کیسه و دست، پاکسعدی در این دو بیت شعر، برای توضیح سقوط خداوند مال، مفهوم ایراسیونالیستی دیگری را از خورجین خویش بیرون می آورد.مفهومی آشنا به نام «قضا» را.قضا خاک فاقه برسر خداوند مال می ریزد و تهیدست و تهی کیسه اش می کند.ما باید مفهوم ایراسیونالیستی «قضا» را مورد بررسی همه جانبه تری قرار دهیم.هر قضائی سببی دارد و من در غم دوستاجلم می کشد و درد فراقش سبب است.(سعدی، غزلیات) معنی تحت اللفظی:هر حادثه ای،سببی دارد.مثلااجل من رسیده و دارم می میرم.سبب این مرگ من اما دوری از یار است.سعدی در این بیت غزل،دیالک تیک ضرورت و تصادفرابه شکل دیالک تیک قضا و سببازسوییودیالک تیک اجل و فراقازسوی دیگربسط و تعمیم می دهد.تصادففرم جامه عمل پوشی ضرورت و یا جبر است.مرگامری جبری است.این جبر عینی اما در فرم های مختلف واقعیت می یابد:یکی سکته می کند و می میرددیگر زیر ماشین می رود و می میردوآن دیگری سرما می خورد و می میردوسعدیاز درد دوری می میرد.ادامه دارد. + نوشته شده در یکشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 14:3 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 12:38

میم حجریمسلمانان ادعا میکنند که محمد بهترین الگوی بشر است. ولی وقتی از آنها سوال شود که اگر محمد بهترین مثال برای انسان است چرا برده فروخت. سکوت آنها طنین انداز است.جاویدبرای دادن جواب به این سؤالباید با مارکسیسم آشنا بود. ما بارها به این مسئله پرداخته ایم. حضرت محمدرسول الله است. الله کیست؟ اللهعکس انتزاعی ـ آسمانی طبقه برده دار و روحانی (آل عبا) است. اللهبرده دار مطلق استمعبود استوبشریتعبد است. خود حضرت محمدبه قول خودشعبدی است که رسالت طبقاتی کسب کرده است. رسالت طبقاتی حضرت محمداشاعه فرماسیون اقتصادی برده داری به ضرب شمشیر است. اسلامایده ئولوژی نظام برده داری است. در اینکه حضرت محمدشخصیتی انقلابی بودهتردیدی روا نیست.حضرت محمدانقلاب اسلامی کرده استوحزب اللهتحت رهبری حضرت محمدحزبی انقلابی بوده است.برای اینکه نظام برده داری در آن روزگارنظامی انقلابی بوده است. اگر حضرت محمد ظهور نمی کردجامعه عربستان فرو می پاشید. وضع تولید مایحتاج عمومیچنان وخیم بود که مردم نوزادان دختر خود را زنده به گور می کردند.اماخمینی و حزب الله و عنقلاب اسلامی اشضد حضرت محمدضد حزب الله اوضد انقلاب اسلامی او ست. خمینیموجودی مطلقا مرتجع است.حتی ضد مذهبی است.فقط ماسک مذهبی بر سر کشیده است تا توده مذهبی را خر کند و به دنبال نخود سیاه بفرستد.پایان + نوشته شده در یکشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 14:41 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 12:38

میم حجریکلام درست و حسابی از طرف هر فردی قابل تایید است حال این فرد نیچه باشد یا لنین و یا استالین منصف باشیم و نه دگم و متعصب کوماریکلام درستچیست؟سعدی حکایتی دارد:پادشاهی با وزرایش وارد دهی می شود.دهقانی پیش می آید و پادشاه را به دشنام می بندد.پادشاه که زبان رعایا را نمی فهمد، از وزیر دربار می پرسد:چی گفت؟وزیر دربار می گوید:دهقان گفت که خدا از عمر من و خانواده ام بکاهد و به عمر پادشاه بیفزاید.وزیر دیگری در سنت مش ماری منصف و بی تعصباعتراض می کند:وزیر دربار دروغ می گوید.دهقان به اعلیحضرت دشنام داد.پادشاه می گوید:خفه شو.دروغ مصلحت آمیز بهتر از راست فتنه انگیز است. فرق حقیقت با کلام درستدرست در همینجا ست.اگر وزیر دربار درست ترجمه می کرد، احتمال آن می رفتکهپادشاه از فرط خشم، به جلاد دستور دهد تا گردنش را درجا بزند. نیچهپیروی پرولتاریا از رهبری حزب مارکسیستیرابه مثابه بت سازی از رهبر تحریف می کندوپرولتاریا را به دنبال نخود سیاه می فرستد.همین نیچه از سوی دیگرنخبگانی از قبیل موسولینی و فرانکو و هیتلر و پینوچه و پوتینرابهنشستن بر گرده پرولتاریا و کار کشیدن به ضرب شلاق دعوت می کند.نیچهاستثمار و استعمار و استحمار زحمتکشان را تئوریزه می کندوشرایط فکری لازم را برای هولوکاوست و کوره های آدم سوزی مهیا می سازد. آرهما هم دگمی داریم.دگم ما حقیقت نام دارد که فاتحه بلندی بر دگم ها و دگماتیسم است. پایان + نوشته شده در یکشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 17:41 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 12:38